تعادل و ثبات چیدن دومینو بدون لرزش حفظ تعادل در فرایند کوچینگ است
تعادل و ثبات فرض کنید در حال چیدن ردیفی بلند از دومینو هستید، با این هدف که با یک ضربه به ابتدای ردیف، شاهد واکنش زنجیرهای زیبا و تماشایی دومینو ها که مانند آبشار فرو میریزند، باشید. چالش اصلی چیست؟ حفظ تعادل تک تک دومینوهاست تا با کوچکترین لرزشی، کل زحماتتان نقش بر آب نشود. اینجاست که ظرافت و دقت اهمیت پیدا میکند. هر دومینو باید به درستی سرپا نگه داشته شود تا زنجیره واکنش به درستی عمل کند. دومینوها را میتوان به گامهای برداشته شده در مسیر موفقیت تشبیه کرد. حالا تصور کنید فرایند کوچینگ را دقیقا شبیه چیدن ردیف دومینوها در نظر بگیریم. درست شبیه به آن دومینو ها که نیازمند تعادل برای فرو ریختن به ترتیب صحیح هستند، هنر کوچینگ نیز وابسته به ایجاد تعادل و ثبات است. در این مسیر، کوچ همانند فردی است که دومینوها را میچیند؛ با ظرافت، دقت و البته در نظر گرفتن استراتژی درست. در ادامه این بخش، با ابعاد مختلف این تعادل در فرایند کوچینگ آشنا خواهیم شد. ابعاد کلیدی تعادل در کوچینگ همانطور که گفتیم، چیدن ردیف دومینوها بدون در نظر گرفتن تعادل آنها، میتواند کل فرآیند را با شکست مواجه کند. در دنیای کوچینگ نیز برقراری تعادل میان فاکتورهای مختلف، حرف اول را میزند. اما این تعادل دقیقا به چه معناست و شامل چه بخشهایی میشود؟ ۱- تعادل میان حمایت و استقلال یکی از هنرهای ظریف کوچینگ، ایجاد تعادل میان حمایت (support) و استقلال (independence) است. از یک طرف، مراجع نیازمند راهنمایی و هدایت کوچ است تا در مسیر درست گام بردارد. اما از طرف دیگر، نباید آنقدر وابسته به کوچ شود که بدون او قادر به تصمیمگیری و پیشرفت نباشد. کوچ ماهر کسی است که بتواند با توجه به شخصیت و تواناییهای مراجع، این دو فاکتور را به درستی مدیریت کند. ۲- تعادل میان چالش و راحتی کوچینگ موفق، بدون ایجاد چالش (challenge) معنا پیدا نمیکند. مراجع باید از منطقه امن خود خارج شود و با سختیها مواجه شود تا بتواند رشد کند. اما این چالشها نباید آنقدر زیاد باشند که منجر به دلسردی و ناامیدی شوند. ایجاد تعادل میان سختی و راحتی، مسیر یادگیری را برای مراجع لذتبخش و در عین حال مؤثر میکند. ۳- تعادل میان تئوری و عمل بسته به نوع مهارتی که آموزش داده میشود، فرایند کوچینگ ترکیبی از آموزش تئوری (theory) و تمرین عملی (practice) است. کوچ کارآمد کسی است که بتواند این دو بخش را به درستی با هم تلفیق کند. مراجع نباید در دریایی از تئوری غرق شود و از طرف دیگر، بدون داشتن دانش پایه، صرفا به تمرینهای فیزیکی بپردازد. ایجاد تعادل میان این دو رکن اصلی، یادگیری را عمیقتر و ماندگارتر میکند. هنر برقراری تعادل، کلید موفقیت در کوچینگ همانطور که در بخشهای قبل اشاره شد، برقراری تعادل میان فاکتورهای مختلف، نقش اساسی در موفقیتآمیز بودن فرایند کوچینگ ایفا میکند. اما چگونه میتوان این تعادل را در عمل پیادهسازی کرد؟ ۱- شناخت مراجع(client) اولین قدم برای برقراری تعادل، شناخت دقیق مراجع است. کوچ با شناخت شخصیت، نقاط قوت و ضعف، اهداف و انگیزههای مراجع، میتواند برنامهای متناسب با او طراحی کند. برای مثال، مراجعی که اعتماد به نفس پایینی دارد، نیازمند حمایت بیشتری نسبت به مراجعی است که بسیار جسور و ریسکپذیر است. ۲-انعطافپذیری (Flexibility) فرایند یادگیری یک مسیر خطی و خشک نیست. گاهی ممکن است مراجع با موانعی روبرو شود که نیازمند تغییر برنامه از پیش تعیین شده باشد. کوچ کارآمد کسی است که بتواند با انعطافپذیری، خود را با شرایط وفق دهد و برنامه آموزشی را بر اساس نیازهای مراجع تنظیم کند. ۳-بازخورد مستمر (Continuous Feedback) ارائه بازخورد مستمر به مراجع، یکی از ارکان اصلی برقراری تعادل در فرایند کوچینگ است. از طریق بازخورد، مراجع از نقاط ضعف و قوت خود آگاه میشود و میتواند مسیر پیشرفت را به درستی طی کند. اما این بازخورد باید به گونهای باشد که ضمن ایجاد انگیزه، منجر به دلسردی مراجع نشود. با رعایت این نکات و تمرین مداوم، کوچ ها میتوانند هنر برقراری تعادل را در خود پرورش دهند و شاهد شکوفایی استعدادهای مراجعین خود باشند. جمعبندی:رقص موفقیت با طعم تعادل فرآیند کوچینگ را میتوان به رقصی ظریف تشبیه کرد. رقصی که در آن، کوچ نقش رهبر ارکستر را ایفا میکند و مراجع، نتهای موسیقی را مینوازد. برای خلق یک سمفونی زیبا، هماهنگی و تعادل میان تک تک سازها اهمیت دارد. درست همانند ارکستر، موفقیت در فرایند کوچینگ نیز وابسته به برقراری تعادل میان فاکتورهای مختلف است. شناخت مراجع، ایجاد تعادل میان حمایت و استقلال، چالش و راحتی، تئوری و عمل، انعطافپذیری و ارائه بازخورد مستمر، تنها بخشی از این فاکتورهای کلیدی هستند. دنیای کوچینگ، صحنهای برای شکوفایی استعدادهاست. کوچ، حکم رهبر ارکستر را دارد که با هدایت هنرمندانه، به تک تک مراجعین کمک میکند تا تواناییهای بالقوه خود را شکوفا سازند. اما این رهبری، بدون در نظر گرفتن تعادل، ناقص خواهد بود. همانطور که در طول این مقاله بررسی کردیم، برقراری تعادل میان فاکتورهای مختلفی همچون حمایت و استقلال، چالش و راحتی، تئوری و عمل، انعطافپذیری و ارائه بازخورد مستمر، نقش کلیدی در موفقیتآمیز بودن فرایند کوچینگ ایفا میکند. کوچ کارآمد کسی است که بتواند با ظرافت، این فاکتورها را در هم بیامیزد و مسیری را برای مراجع هموار کند که در آن، یادگیری با لذت و رضایت همراه باشد. پس اگر رویای رهبری هنرمندانه در دنیای کوچینگ را در سر میپرورانید، به خاطر داشته باشید که کلید اصلی، در برقراری تعادل نهفته است. تعادلی که به مانند رقصی زیبا، مراجعین را به سوی موفقیت هدایت میکند. حالا نوبت شماست تا با تمرین و پشتکار، هنر برقراری تعادل را در خود پرورش دهید و شاهد شکوفایی استعدادهای اطرافیانتان باشید. نگارنده: محمد مهدی منافی کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک - کوچ توسعه فردی و کسب و کار- کوچ تخصصی فروش
|