09173367285

مولفه های هوش مدیریتی
    
تعداد بازدید: 433
         
دسته بندی : عمومی
    
تاریخ درج خبر : 1340/8/22

به ما يادآور مي‌شود براي موفقيت در زندگی شخصی و زندگي كاری بايد بتوانيم بر خودمان مديريت قوی داشته باشيم و به عبارتی روی خودمان كه ارزشمندترين دارايی مان است سرمايه‌گذاری كنيم، و برای اين مهم، ۵ هوش را با نگاه جامعيت‌ نگری به‌ كار گيريم تا با هم‌افزايی بين آنها انسانی موفق باشيم.

MQ=IQ+EQ+PQ+PQ+SQ

پنج مولفه هوش مدیریتی(MQ)

 

 

 

به ما يادآور مي‌شود براي موفقيت در زندگی شخصی و زندگي كاری بايد بتوانيم بر خودمان مديريت قوی داشته باشيم و به عبارتی روی خودمان كه ارزشمندترين دارايی مان است سرمايه‌گذاری كنيم، و برای اين مهم، ۵ هوش را با نگاه جامعيت‌ نگری به‌ كار گيريم تا با هم‌افزايی بين آنها انسانی موفق باشيم.


۱- هوش منطقی(IQ):
همان هوش عقلی يا هوش رياضی است كه در مدارس، ما را با آن می سنجيدند. اما همه‌ی ما شواهد بسياری از انسانهايی را مي‌توانيم مثال بزنيم كه در مدرسه و دانشگاه معدل بالايی داشتند، اما در به‌كارگيری آنها در زندگی خانوادگی و زندگي كاری به توفيقاتی کسب نکردند. پس هوش عقلی لازم است، اما كافی نيست.


۲- هوش هیجانی(EQ):
به معنای توان مديريت كردن هيجانات خود و ديگران. خوشبختانه هوش هيجانی قابليت اكتسابي دارد و ما می توانيم با يادگيري در هر سن كه باشيم هوش هيجانی خود را ارتقا دهيم. پس كم‌كاری در اين زمينه فقط و فقط نشان‌دهنده‌ی تصور خودمان است. برای اينكه هوش هيجانی خودمان را بالا ببريم بايد به عوامل مهمی چون پايداری و استقامت برای رسيدن به اهداف درست از پيش تعيين‌شده، انگيزه‌بخش و مديريت روح و روان خودمان و پرهيز از نااميدی و يادگيری براي ارتقای روحيه‌ی مثبت‌انديشی و كنترل و اصلاح دائم و مرتب رفتار و كردار خويش در راستای انسان متعالی شدن، همدلی و گذاشتن خودمان به جای ديگران كه با آنها سروكار داريم براي درك بهتر ايشان، و اين سؤال را از خود پرسيدن كه اگر من به جای طرف مقابل بودم چه انتظاری داشتم، و در نهايت ارتقای مهارت خودشناسی و شناخت تيپ شخصيتی خودمان با مراجعه به مشاوران كاربلد و مطالعه برای تقويت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف خويش بپردازيم.


۳- هوش سیاسی(PQ):
هوش سياسی كه بهتر است آن را به هوش تدبيری ترجمه كنيم، و معنا و مفهوم آن اين است كه بدانيم در مقابل هر مشتری بهترين نوع رفتار چه بايد باشد.‌ تشخيص تفاوت مشتريان و به‌كارگيری بهترين شيوه‌ی عملكرد برای نزديك شدن به مشتری. هوش تدبيری يعنی هر سخن جايی و هر نكته مكانی دارد.

هوش تدبيری يعني اينكه خودم را با سواد مخاطب هدف هماهنگ كنم و از به‌كار بردن سؤالات و عبارات نابجا خودداری كنم. هوش تدبيری توان درك طرف مقابل را در ما افزايش مي دهد. هوش تدبيری همان كياست داشتن در كار است. به ما ياد مي‌دهد كه با مشتری بحث نكنيم، ياد مي‌دهد كه در بازار رفته‌ايم تا معامله كنيم نه مقابله. اينكه همه جا جايز نيست اسم كوچك مشتری را به‌كار ببريم و اينكه درك فرهنگها و خرده‌فرهنگها را داشته باشيم.


۴- هوش جسمانی یا فیزیکی(PQ):
به ما مي‌گويد كه براي موفقيت در بازار، و نزد مشتری مي بايست روح شاداب و مغزی پويا داشته باشيم و اين مهم مهيا نمي‌شود مگر اينكه جسم سالم داشته باشيم. هوش جسمی به ما مي گويد كه عقل سالم در بدن سالم قرار دارد، پس مراقبت‌كننده‌ی ورزش و سلامتی خود باشيم.


۵- هوش معنوی(SQ):
نهايتاً هوش معنوی به انسان بودن ما، صداقت داشتن ما و سالم بودن اخلاق ما می پردازد. همان پندار نيك، گفتار نيك، و كردار نيك است. هوش معنوی يعنی خودمان را نانوایی فرض كنيم كه قرار نيست نان سوخته دست مردم بدهيم. ابتدا باور كنيم كه با فروش بيمه به مشتری براي او امنيت خاطر و اطمينان را فراهم می كنيم، پس من در حال خدمت كردن به مشتری هستم، پس بايد مشاور صديق و راستگوی او باشم تا او با خشنودی كه به دست مي‌آورد من را به ساير دوستان و افرادی كه می شناسد ارجاع دهد؛ چون ما می دانيم تنها در اين حالت است كه فروش مؤثر يا فروش تكرارشونده به همان مشتری صورت مي‌گيرد و حتی او را به سفير برند و خوشنامی اعتبار ما تبديل مي‌كند.

 

از   0   رای
0

  نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.